آدمی از جنس شعر... ناب
03 آبان 1395 توسط شبنم مبارکی
کلماتی در ذهنم در انتظار ورود و نقش بستن برگ کاغذ هستند
برای یک لحظه چو نوری می آیند و بر صفحه کاغذ جان می بازند
ولی جالب است با وجود مرگشان انگار زنده اند هر دفعه که کلمات را می خوانم آنها جان می گیرند
یعنی من انسان کمتر از یک کلمه هستم که نمیتوانم بعد از نبودم اثری شوم ماندگار که هر بار در یادی زنده شوم و در ذهنی این نقش بندم…
فوج فوج آدمها می آینده و بیشترشان مانند کلمات دفتر مشق ،تنها فقط می آیند که…
یاد دهند،عبرت باشد تا بیاموزیم …
ولی در این میان انسان هایی می آیند که مانند یک شعر ناب هستند…
می آیند ،می مانند، جاودانه میشوند و تا ابد در ذهن ما زنده هستند…
میخواهم آدمی باشم همچو یک شعر ناب
شبنم مبارکی